۱۳۹۲ خرداد ۱۵, چهارشنبه

بخش چهارم سلسله مقالات زندانی سیاسی ارژنگ داودی در باره رژیم ولی فقیه



زندانی سیاسی ارژنگ داودی طی سلسله مقالاتی دیدگاه های خود را نسبت به رژیم ولی فقیه بیان نموده است که جهت انتشار در اختیار «فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران» قرار داده است. متن چهارمین  بخش این مقاله ها به قرار زیر می باشد:
بخش چهارم :
اینکه در دنیای اینترنت و عصر ارتباطات هنوز دستگاههای استبدادی می توانند دوام بیاورند ، نشانه آشکاری از وجود کم کاریهای غیر قابل بخشایش در میان آزاداندیشان و آزادیخواهان جهان است . زیرا کهنه پرستی و خرافه پردازی هایی که دشمنان آزادی و رژیم های نامردمی بر پایه آنها کوس« هل من  مبارز» سرداده و قدرت پرستانه ادعای «انا ربکم الاعلی » می کنند از شرایطی برمی خیزد که نافی  زندگی عقلانی آدمیان است . شرایطی که نمی گذارد مردم دارای اعتماد به نفس حقیقی، جسارت فردی ، خودآگاهی های جمعی ، فرهنگ انتقادی ، تهور اجتماعی و در نتیجه از خودگذشتگی ملی برای تلاش در راه تجلی ارزشهای انسانی شوند .
دیگر سالهاست که تراکم بیش از حد اشتباهات مفرط ناشی از خشک مغزهای  زاهد مآبانه سرکردگان رژیم فقیه، غیر قابل تحمل شده ، زیرا پرستش خداگونه ای که به شکلی سیستماتیک ، هدفمند ، سازمان یافته ولی کاملا تصنعی تحت عناوین تهوع آوری چون «مرید و مراد» تبلیغ و مردم فریبانه ترویج می شود ، ناقض ابتدایی ترین مبانی اخلاقی و در تضاد آشکار با آرمانهای انسانی در دوران مدرنیته بوده و چنان قاطعیت خود را از دست داده و چنان خاصیت خود را از دست داده اند که دیگر حتی جارچیان استبداد را هم مجذوب نمی سازد . این شعارهای توخالی و تبلیغات بی مایه که فقط سرسپرده ترین عناصر حکومتی به طرزی کاملا ریاکارانه در راهپیمایی ها و در انزار عمومی آنها را گلوپاره کنان مورد تایید و پشتیبانی قرار می دهند ، چنان تکراری شده و چنان خالی بندی به حساب می آید که دیگر حتی عوام خرافاتی را هم به خودفریبی بر نمی انگیزد . ولی جیره خواران استبداد بر حسب وظیفه شغلی و اقتضائات فرصت طلبانه خود ، همانند رعایای مفلوک هر رژیم استبدادی دیگر اینگونه شعارها را چون کاسب کاران ریاکار با وقاحت تمام جار می زنند و با حماقت تمام زرنگی قلمداد می کنند .
اگر ما خود را به وضعیتی ارتقا دهیم که در ذهنیتمان وجود آزادیهای فردی با جریان آزادی های همگانی به وجهی الزام آور رابطه مستقیم برقرار کند ، در بزنگاه تاریخی پیشارو بعد از نیل به دمکراسی سیاسی ، آزادیهای پایدار و سراسری در کلیت خود و در تمامی ابعاد متصوره نمودی بی بازگشت خواهد یافت . به طوریکه به صراحت می توان گفت پس از جامه عمل پوشاندن به این آرزوهای دیرینه و نهادینه سازی آنها با عنوان واقعیت برگشت ناپذیر اجتماعی ، متعاقبا به تناسب بالارفت آگاهی های همه جانبه در میان آحاد مردم کشور، موارد و تمتعات مترصد بر آنها در کنار همراهی با قوانین بین المللی و هم افزایی با فرایند جهانی شدن ، فشارهایی به مراتب افزون تری را برای جامعه ایرانی و دوستداران آن به ارمغان خواهد آورد .
در چند سال اخیر جغرافیای خاورمیانه  دستخوش انقلابهایی شده است . در اوایل قرن بیستم بود که ما ایرانیان پیش تازانه توانستیم اولین انقلاب قاره بزرگ آسیا را  پیروزمندانه به ثمر بنشانیم ولی با وجودیکه مستعدترین ملت برای دستیابی به آزادی ، دموکراسی ، عدالت و برخورداری از حقوق شهروندی بوده ایم ، سوگمندانه هنوز نتوانسته ایم این آرمانها را در کشور خود عینیت داده و تحقق ببخشیم .
اینک در اوایل قرن بیست و یکم هر چند از تحولات جاری در بسیاری از کشورهای منطقه عقب افتاده ایم ، اما هنوز جای امیدواری وجود دارد . زیرا جامعه ایرانی در حال غلبه بر آن نامیدی محضی است که در گذشته نسبت به بهبود اوضاع و تصیح نابسامانی ها در مسیر نیل به آرمانهای انقلاب مشروطه ، نهضت ملی و انقلاب ۵۷ برای سالهای متمادی  فعالان سیاسی و کنشگران اجتماعی را در بهت و حیرت فرو برده و اراده همگانی را فلج کرده بود .
چنانچه بنا را بر این اصل بدیهی بگذاریم که وضعیت نابسامان امروز کشور ، در انجام یک نظام اجتماعی ـ اقتصادی متناسب با معیارهای فرهنگ انسان پرور ایرانی و در هم سویی با پدیده مترقی جهانی شدن متحول خواهد شد ، بایستی از هم اکنون به دنبال پردازش واقع بینانه ای از آن دسته از اندیشه های جهانی ، ارزشهای ملی و روشهای مدرن اجتماعی باشیم که چارچوب آن را یک متن سیاسی فراگیر ، همخوان با پیشینه تاریخی میهن و مرتبط با نیازمندیهای امروز جامعه ایرانی تعریف نمایند. یک نظریه ریشه دار اجتماعی که در شرایط فعلی کشور ، ظرفیت دلالت و قابلیت ارجاع عمومی را داشته باشد
چون هیچ جامعه ای ایستا، بی حرکت و تغییرناپذیرنمی ماند بشریت در هر عصر و دوره ای برای مواجه با مشکلات زمانه ، خود را به امکانات پیشرفته تری مجهز می نماید که این مشکلات و امکانات برای عصر و دوره های پیشین الزامی هم نبوده است . بنابراین طبیعی است که راه یافتها و راهکارهای پیشینیان در در جوامع بعدی چندان قابلیت کاربرد پذیری نداشته باشند. این حقیقت صریح علاوه بر اینکه به گونه ظرافت فوق العاده ، پروسه قانونگذاری به طور اعم است، حساسیت آن را بویژه در مرحله تبدیل یک قانون اساسی منسجم و شفاف برای آینده کشور که متناسب با شرایط و پیش نیازهای قرن بیست و یکم جهان باشد را یادآور شده،  به وضوح می رساند که انقلاب دموکراتیک ایرانیان بایستی زوایای کاملا روشنی داشته ، و به تمام قشرهای روستایی و شهری به طور یکسان تعلق خاطر نشان دهد و به طرزی واضح بیانگر منافع همه ایرانیان به عنوان شهروندانی با حقوق برابر باشند  .
جبران مافات و رفع کمبودها عزم و شهامت ، و ضمیرهای آگاه و نقاد ، همچون انسان های ژرف اندیش و کوشا نیاز دارد تا با شجاعت و جسارت تمام ، بیداری ملی و آگاهی های اجتماعی را به سطوح ممکن و لایه های گوناگون جامعه تسری داده و معالا به صورت یک خصلت همگانی درآورند . انسانهایی که خود به ارزشهای بی بدیل آزادی پی برده ، دموکراسی را ارج نهاده و قادر بوده اند برای نیل به آن همه چیز خود را فدا کنند.
اوضاع جاری کشور از فقدان انسجام ملی ، بلواهای روزافزون سیاسی، آشفتگی فرهنگی ، فقر اقتصادی ، ناامنی اجتماعی ، بی لیاقتی اداری ، فساد همه جانبه و بویژه انواع فسادهای لاینحل در میان باندهای گوناگون رژیم مافیای فقیه مرتجع، حکایت های رقت برانگیز دارد .
با وجودیکه سایه سرد شمشیر بر فراز میهن اهورایی در گردش است ، اما امید به فرارسیدن فردایی آزاد ، امید موجهی است .به رغم خطراتی که در معرض شان هستیم ، بکوشیم تا ارج و احترام انسان ایرانی و اجابت اهداف آزادیخواهانه و عدالت جویانه ایرانیان در چارچوب یک دمکراسی ناب سیاسی تحقق یابد .
هم میهنان
هم اینک توجه عاطفه ملی و تعلق خاطر مجدد مردم به جنبش آزادیخواهی ایرانیان ، باردیگر امید به انجام تغییرات ریشه ای را برانگیخته و با رقه ای روشن ، رهایی نهایی از جور استبداد رژیم ستم شیخی را نوید می دهد . به هوش باشیم که در فرصت تاریخی آتی ، جنبش دویست ساله را به سرمنزل مقصود رسانده و آرمانهای دیرینه را به واقعیات صریح اجتماعی در سراسر کشور تبدیل کنیم .

چون اندیشه به کوراب جهل
انسان ماندن در سیطره استبداد
مشکلی است  در مرزهای ناممکن
و در کشاکش این چنین بیداد
انسان، دشواری وظیفه ایست چندان دشوار
که سلولهای انزوا  نیک ترش می فهمند
از صمیم قلب در بند خود
شادزیوی و دیرزیوی همگان را آرزومندم

ارژنگ داوودی
 معلم،نویسنده،شاعر و زندانی سیاسی
 خرداد ۱۳۹۲
info@hrdai.net
www.hrdai.net
Tel.:0031620720193

هیچ نظری موجود نیست: